سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چگونگی شهادت علی اصغر علیه السلام


سید بن طاووس (ره) در کتاب الملهوف خود می نویسد:
هنگامى که حسین علیه السلام، شهادت جوانان و محبوبانش را دید، تصمیم گرفت که خود به میدان برود و ندا داد: «آیا مدافعى هست که از حرم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، دفاع کند؟ آیا یکتاپرستى هست که در باره ما از خدا بترسد؟ آیا دادرسى هست که به خاطر خدا، به داد ما برسد؟ آیا یارى دهنده اى هست که به خاطر خدا، ما را یارى دهد؟»
پس صداى زنان، به ناله برخاست. امام علیه السلام، به جلوى درِ خیمه آمد و به زینب علیهاالسلام فرمود: «کودک خُردسالم را به من بده تا با او، خداحافظى کنم» .
او را گرفت و مى خواست او را ببوسد که حَرمَلة بن کاهِل ، تیرى به سوى او انداخت که در گلویش نشست و او را ذبح کرد .
امام علیه السلام به زینب علیهاالسلام فرمود: «او را بگیر !» سپس، کف دستانش را زیر خون [ گلوى او ]گرفت تا پُر شدند. خون را به سوى آسمان پاشید و فرمود: «آنچه بر من وارد مى شود، برایم آسان است؛ چون بر خدا پوشیده نیست و در پیش دید اوست» .
امام باقر علیه السلام [در باره آن خون] فرموده است: «از آن خون، یک قطره هم به زمین، باز نگشت.»(4)
شیخ مفید (ره) می نویسد:
حسین علیه السلام جلوى خیمه نشست . فرزندش عبداللّه بن حسین را که خُردسال بود، برایش آوردند . امام علیه السلام ، او را در دامانش نشانْد . مردى از بنى اسد ، او را با تیرى زد و ذبحش کرد . حسین علیه السلام ، خون او را گرفت و هنگامى که کفِ دستش پُر شد ، آن را بر زمین ریخت . سپس گفت : «پروردگارا ! اگر یارىِ آسمانى ات را از ما دریغ داشتى ، آن را براى جاى بهترى قرار بده و انتقام ما را از این مردم ستمکار ، بگیر» سپس ، آن کودک را آورد و کنار کشتگان خاندانش قرار داد.(5)
تذکرة الخواصّ به نقل از هشام بن محمّد می نویسد :
وقتى حسین علیه السلام دید که آنها بر کُشتن او پافشارى مى کنند، قرآنى را گرفت و آن را باز کرد و بر سرش نهاد و ندا داد : «کتاب خدا و نیز جدّم محمّد ، فرستاده خدا ، میان من و شما [ ، داورى کند ] . اى مردم ! براى چه خونم را حلال مى شمرید ؟!»






تاریخ : دوشنبه 92/8/20 | 5:28 عصر | نویسنده : ehsan | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.